خزامه
لغت نامه دهخدا
- خزامةالنعل ؛ دوال باریک که میان هر دو شراک باشد.( از منتهی الارب ) ( از لسان العرب ).
خزامة. [ خ ُ م َ ] ( اِخ )ابن لیثی بن یعمر. وی صحابی بود. ( از منتهی الارب ).
خزامة. [ خ ُ م َ ] ( اِخ ) بنت جهمة. زنی از زنان صحابیه بوده است. ( از منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
بنت جهمه زنی از زنان صحابیه بوده است
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید