خزاما

لغت نامه دهخدا

خزاما. [ خ َ ] ( اِ ) خیری صحرائی و آن رستنی باشد که به شیرازی اردانه گویند. اگر زن قدری از آن بر دارد آبستن شود . ( برهان قاطع ). خزامی.

فرهنگ فارسی

خیری صحرائی و آن رستنی باشد که بشیرازی اردانه گویند اگر زن قدری از آن بردارد آبستن شود .

پیشنهاد کاربران

بپرس