خزاق

لغت نامه دهخدا

خزاق. [ خ َ ق ِ ] ( ع ص ) در عربی «یا خزاق !» می گویند و آن دشنام است از خزق که به معنی سرگین افکندن باشد. ( منتهی الارب ). || سرگین انداز. ( ناظم الاطباء ).

خزاق. [ خ َ ] ( اِخ ) اسم موضعی است در بلاد عرب : برمل خزاق اسلمه الصریم. ( از معجم البلدان یاقوت ).

خزاق. [خ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش قمصر شهرستان کاشان ، واقع در 15 هزارگزی شمال باختری کاشان و یک هزارگزی شمال باختری کاشان و یک هزارگزی باختر شوسه کاشان قم. این ده در دامنه کوه قرار دارد با آب وهوای معتدل. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات وپنبه و تنباکو و میوه. شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی زنان قالی بافی. برج خرابه شاه میرزا از آثار قدیم آنجاست. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

خزاق از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشان در استان اصفهان ایران است.
این روستا در دهستان میاندشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۳۲۶ نفر ( ۳۴۱خانوار ) بوده است.
عکس خزاق
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس