خریع
لغت نامه دهخدا
خریع. [ خ ِرْ ری ]( ع اِ ) تافغیت. نبات عصفر. قرطم بهرم. بهرمان. احریض. مریق . ( یادداشت بخط مؤلف ) : عصفر است و گفته شود صاحب مفرده گوید که نوعی از خر شف است که به زبان بربری تافغیت خوانند. ( اختیارات بدیعی ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید