خریشیده شدن

لغت نامه دهخدا

خریشیده شدن. [ خ َ دَ / دِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خراشیده شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
نبردمش فرمان ، همه موی من
بکند و خریشیده شد روی من.
فردوسی ( از لغت نامه اسدی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس