خریر
لغت نامه دهخدا
خریر. [ خ َ ] ( ع اِ ) آواز آب و باد و عقاب در پریدن. || آواز گلوی خفته و خبه کرده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس )( از لسان العرب ). || جای پست میان دو بلندی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ).
خریر. [ خ َ ] ( اِخ ) نام موضعی است از ناحی وشم به یمامه. ( از معجم البلدان یاقوت ).
فرهنگ فارسی
نام موضعی است از نواحی وشم به یمامه
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید