خریدار گیر

لغت نامه دهخدا

خریدارگیر. [ خ َ ] ( نف مرکب ) کنایه از چیزی است که آن را رواجی باشد و زود فروخته شود و آن را به عربی نافقه خوانند و نقیض آن را کاسره گویند. ( برهان قاطع ) ( از انجمن آرای ناصری ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). رائج. مطلوب خریدار. مشتری پسند. ( یادداشت بخط مؤلف ) : همچنانکه زن صاحب جمال در بعضی ملابس خوبتر نماید و کنیزک بیش بها در بعضی معارض خریدارگیر تو آید. ( المعجم شمس قیس ). تاجِرَة؛ ناقه ای که خریدارگیر باشد. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

کنایه از چیزیست که آنرا بعربی نافقه خوانند و نقیض آنرا کاسره گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس