خریدار شدن. [ خ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) میل بخرید چیزی کردن. موافق خرید چیزی شدن. || طالب شدن. موافق شدن. علاقه مند شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : ز رومی سخنها چو بشنید فورخریدار شد رزم او را به سور.فردوسی.