خرگیر کردن. [ خ َ ک َدَ ] ( مص مرکب ) بمسخره خرها گرفتن. گرفتن خر به بیگاری یا برای اردو. ( یادداشت بخط مؤلف ) : گفت خیر است بازگوی خبرگفت خرگیر می کند سلطان. انوری.|| بمشکل افتادن. به رنج افتادن. چون خر در وحل گیر کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خرگیر کردن : بیگاری گرفتن از کسی ، به رایگان از دیگران کار کشیدن * گفت خیر است باز گوی خبر / گفت خرگیر می کند سلطان ( انوری ابیوردی )+ عکس و لینک