خرگو

لغت نامه دهخدا

خرگو. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیرم بخش گاوبندی لار واقع در 59هزارگزی شمال خاوری گاوبندی. جلگه ، گرمسیر. آب از چاه و باران و محصول آن غلات و لبنیات و خرما. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس