خرگل

لغت نامه دهخدا

خرگل. [ خ َگ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چنارود بخش آخوره شهرستان فریدن واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری اخوره. آب از چشمه ، محصول آنجا غلات ، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

گویش مازنی

/Khar gel/ سبدی ساخته شده از چوب و تخته که بر پشت اسب بندند و با آن دسته های نشا را در کشت گاه پخش کنند - صندوقچه هایی که به منظور بارگیری بر پشت حیوان گذارند

پیشنهاد کاربران

بپرس