خرگدایی. [ خ َ گ ِ ] ( حامص مرکب ) ابرام در گدایی. ( ناظم الاطباء ) : بخرگدایی چون اشتر سپید پدید. سوزنی.بخرگدایی چون چشم شوخش آب گرفت نه هر بگوش درآیدْش از آن سپس نه چشو.سوزنی.