خرگدا

لغت نامه دهخدا

خرگدا. [ خ َ گ ِ ] ( اِ مرکب ) گدای مبرم. ( ناظم الاطباء ). گدای سمج. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
خرگدائیست که بدخو کرده.
سوزنی.
خرگدائی بدو مسلم شد
راست شد این لقب بدان کذاب.
سوزنی.

پیشنهاد کاربران

بپرس