خرکار
مترادف خرکار: پرکار، بسیارفعال، پرتحرک
متضاد خرکار: کم کار، کند، کم تحرک
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
خرکار کسی است که در روستا کارهای کشاورزی را با خر انجام می دهد مثل چوپان که با گوسفند سروکار دارد