خروچ. [ خ ُ ] ( اِ ) خروس. ( برهان قاطع ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خرو : سگالنده جنگ مانند قوچ تبر برده بر سر چو تاج خروچ.رودکی ( از حاشیه برهان قاطع ).
( اسم ) ۱ - مرغ نر خانگی از راست. ماکیان که دارای نژاد های مختلف است . یا خروس بی محل ( بی هنگام ) کسی که کارها را بیموقع و بیجا انجام دهد .