خروش کردن. [ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خروش برآوردن : اهل آن نواحی همگان خروش کردند و گفتند بهیچ حال رضا ندهیم. ( تاریخ بیهقی ). گر از ناخوشی کرد برمن خروش مرا ناخوش از وی خوش آمد بگوش.
سعدی ( بوستان ).
فرهنگ فارسی
خروش بر آوردن اهل آن نواحی همگان خروش کردند و گفتند بهیچ حال رضا ندهیم .