خروسلو

لغت نامه دهخدا

خروسلو. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه گرمی شهرستان اردبیل است. این دهستان در باختر بخش گرمی در کوهستان واقع و دارای آب و هوای مناطق گرمسیری است. مرکز آن آبادی صلوات واز 55 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و جمعیت آن درحدود پنجهزاروسیصد نفر می باشد. قراء مهم آن عبارتنداز: کنده ، سیدجواد، شکرلو، سامانلو، دومولو، قرخ بلاغ ، سروان علیا، میرزا حق کندی. آب قراء آن از چشمه سارها و رودخانه های محلی تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای پنجگانه گرمی شهرستان اردبیل است .

دانشنامه آزاد فارسی

منطقه ای حفاظت شده با مساحتی حدود ۱۲۰ کیلومتر مربع، در فاصلۀ ۹۵کیلومتری شمال شرقی مشکین شهر، واقع در استان اردبیل. گونه های جانوری متنوع، ازجمله آهو، بز، کل، روباه، گرگ، و باقرقره در بین ارتفاعات ۸۰۰ تا ۱۲۰۰متری از سطح دریا، در این منطقه زندگی می کنند.

پیشنهاد کاربران

🐣🐣🐣خروسلو ( خروس لو ) لو. و. لی. علامت نسبیت در زبان تورکی است.
لو مثل آیدینلو، آینانلو، قره قویونلو، آغ قویونلو، رجب لو، آجرلو، اسدلو، بهار لو، چاد رم لو ( چادرملو ) . . . . . .
لی مثل، تبریزلی، تهرانلی، ماسال لی ( ماسال رشت ) ، پنجه لی ( پنجعلی درست نیست ) ، سبزه لی ( جایی که سبزه زار است، گفتن سبزعلی درست نیست ) ، گنجه لی ( کسی که اهل گنجه است. مثل نظامی گنجوی، گفتن گنجعلی درست نیست ) ، به همین صورت، سلقه لی، تپه لی, نامه لی، شیره لی، قبله لی، حافظه لی درست است. ( گذاشتن علی در آخر این کلمات که آخرشان ه است غلط است ) 🐣🐣🐣
...
[مشاهده متن کامل]