خروزان

لغت نامه دهخدا

خروزان. [ خ ُ ] ( اِخ ) نام پهلوانی بود از تورانیان. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نام پهلوانی بود از تورانیان

پیشنهاد کاربران

خروزان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "خروزان " می نویسد : ( ( خروزان که با ریخت های ”خزوران ” و ”خزروان ” نیز در بر نوشته ها آمده است ، دیوی است که شناخته نیست و در شاهنامه نیز همین یک بار از او سخن رفته است: آنگاه که پور اهریمن سیامک را بر خاک در می افکند، این دیو با چنگال خویش کمرگاه وی را چاک می زند و برمی درد. در ریشه و خاستگاه این نام ناشناخته و شگفت، گمانی می توان زد:" خروزان " به همان سان که در پیشینه شناسی سیامک نیز نوشته آمد ، می تواند بود که از نام کوهی در اوستا برآمده باشد و کوه در باز گفت های سپسین ، به دیوی دیگر گونی یافته باشد: ارِزورا نام کوهی است در اوستا که "انجمنگاه" و جای گردآمدن دیوان است. ریخت پهلوی این نام ارزور arzūr است؛ارزور در مینویْ خرد نام پور اهریمن است که کیومرث وی را از پای در می آورد. بدینسان آشکار است که کوه در دوران پارسی میانه به دیو دیگر گون شده است و از آن به روزگاران نو رسیده است . با این همه ، در بندهشن ، هنوز " ارزور "یکی از ۲۲۴۴ کوهی است که از البرز بررسته اند . این کوه دروازه ی دوزخ است و جایگاه دیوان. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سیامک به دست خروزان دیو
تبه گشت و ماند انجمن بی خدیو ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 244. )

بپرس