خروت

لغت نامه دهخدا

خروت. [ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ خَرت و خُرت. ( منتهی الارب ).

خروة. [ خ ُرْ وَ ] ( ع اِ ) سوراخ. ( ازمنتهی الارب ). منه : خروةالفأس ؛ سوراخ تبر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خُروات.

فرهنگ فارسی

جمع خرت

دانشنامه عمومی

خروت ( به لاتین: Chrewt ) یک روستا در لهستان است که در گمینا چارنا ( شهرستان بیشچاد ) واقع شده است. [ ۱] خروت ۱۰ نفر جمعیت دارد.
نژاد خروت های لهستان و هلند به خروت های ایران برمیگردد. در سالیان دور دو برادر به نامهای اُبو خان و میرداد به منظور تجارت با شتر عازم هلند و از آنجا به لهستان می روند، از نسل آنها اطلاعات چندانی در دسترس نیست.
عکس خروت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

نام طایفه ای در افغانستان، پاکستان وایران می باشد. از لحاظ لغوی خ صفت و روت نان معنی میشود . به اصطلاح نان ده یا سخاوتمند استخراج می شود.

بپرس