خروالفار. [ خ ِرْوُل ْ ] ( ع اِ مرکب ) بپارسی سرگین موش گویند. گرم و خشک است در اول ، چون بسرکه بر داءالثعلب طلا کنند نفع دهد و چون در آب حسک حل کرده و صاف کرده بیاشامند سنگ گرده و مثانه بریزاند و چون جهت کودکان شیاف سازند شکم ایشان براند و چون کوفته و پخته در چشم کشند بیاض را ببرد. ( از تحفه حکیم مؤمن ).