خرهناک

لغت نامه دهخدا

خرهناک. [ خ َ رُ ] ( ص مرکب ) منور. تابدار. روشن. ( ناظم الاطباء ) :
به خلقان بر ببخشود ایزدپاک
که بفرستاد زرتشت خرهناک.
( از فرهنگ جهانگیری ).

پیشنهاد کاربران

بپرس