خره سیاه

لغت نامه دهخدا

خره سیاه. [ خ َرْ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد، واقع در 6هزارگزی شمال خاوری چقلوندی کنار راه فرعی چقلوندی به بروجرد. دامنه و سردسیر. آب آن از چشمه خره سیاه. محصول آن غلات ، صیفی ، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی. راه اتومبیل رو است و اهالی زمستان به قشلاق می روند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

خره سیاه. [خ َرْ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه ،کنار راه شوسه خرم آباد به بروجرد. کوهستانی و معتدل. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه اتومبیل رو است و اهالی زمستان به قشلاق می روند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه کنار راه شوسه خرم آباد به بروجرد کوهستانی و معتدل .

پیشنهاد کاربران

خرره ی کلمه لری ب معنای کاه گل
خرره کجانه بیرم د سر :یعنی چه گِلی بگیرم ب سرم . چه غلطی کنم

بپرس