خرمندی
/xormandi/
لغت نامه دهخدا
مصرف : 1 - چوب خرمندی چندان خوب نیست زیرا تا نزدیک صدسالگی چوبدرون آن ناچیز است. مصرف عمده آن برای تهیه چوب تونلی و هیزم و زغال است. 2 - میوه خرمندی کمی شیرین و گس است و روستائیان آنرا می خورند. شیره آن که در گیلان بنام «اربه دوشاب » معروف است خورش لذیذی برای کته برنج می باشد.
روش جنگلداری : این درخت از نظر جنگلبانی ارزش چندانی ندارد و چون در جنگلهای شمال ایران درختان گرانبها را در سایه خود تباه می کند هنگام آزاد کردن و روشن کردن جنگل باید آنرا برانداخت ولی خود آن در دامنه های تند برای جلوگیری از فرسایش خاک لازم است.شاخه زاد آن برای تهیه هیزم و زغال مناسب می باشد. ( از جنگل شناسی ساعی صص 192-193 ). اربه. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به اَرْبه شود.
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
خُرمندی، کلهو، ارب یا اَربِه ( نام علمی: Diospyros lotus ) نام یک گونه از تیره خرمالوئیان است. این گیاه در مناطق شمالی ایران نیز به صورت بومی رشد میکند.