خرفت کردن

مترادف ها

addle (فعل)
ضایع شدن، ضایع کردن، فاسد کردن، گیج کردن، خرفت کردن، عیب دار کردن

fool (فعل)
خرفت کردن، گول زدن، دست انداختن، فریب دادن

stultify (فعل)
خرفت کردن، خنثی کردن، احمق کردن، احمق ساختن

stupefy (فعل)
گیج کردن، خرفت کردن، بیهوش کردن، تخدیر کردن، کودن کردن، بهت زده کردن، متحیرکردن یا شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس