خرغون

لغت نامه دهخدا

خرغون. [ خ َ ] ( اِخ ) نام شهری است. ( از برهان قاطع ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج ) :
تا ابوبکر توئی چون قصب شکّرریز
این یکی مؤذن خام آمده از خرغونا.
منجیک ( از لغت نامه اسدی ).
دی در ره خرغون بیکی ساده پسر بر.
سوزنی ( از صحاح الفرس ).

پیشنهاد کاربران

بپرس