خرسلو

لغت نامه دهخدا

خرسلو. [ خ ِ ] ( اِخ ) نام طایفه ای است از ایل بچاقچی در کرمان. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 95 ). این طایفه مرکب از سی خانوار است که سردسیر آنها چهارگنبد و گرمسیر آنان چاه قلعه و زبان آنها ترکی است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

🐣🐣🐣خروسلو ( خروس لو ) لو. و. لی. علامت نسبیت در زبان تورکی است.
لو مثل آیدینلو، آینانلو، قره قویونلو، آغ قویونلو، رجب لو، آجرلو، اسدلو، بهار لو، چاد رم لو ( چادرملو ) خرسلو. . . . . .
لی مثل، تبریزلی، تهرانلی، ماسال لی ( ماسال رشت ) ، پنجه لی ( پنجعلی درست نیست ) ، سبزه لی ( جایی که سبزه زار است، گفتن سبزعلی درست نیست ) ، گنجه لی ( کسی که اهل گنجه است. مثل نظامی گنجوی، گفتن گنجعلی درست نیست ) ، به همین صورت، سلقه لی، تپه لی, نامه لی، شیره لی، قبله لی، حافظه لی درست است. ( گذاشتن علی در آخر این کلمات که آخرشان ه است غلط است ) 🐣🐣🐣
...
[مشاهده متن کامل]