خرس در

لغت نامه دهخدا

خرس در. [ خ ِ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد واقع در 10هزارگزی شمال زاغه و 100هزارگزی شمال راه شوسه خرم آباد- بروجرد. جلگه ، سردسیر. آب آن از سرآب خرس در. مزرعه سیل کریم متعلق به آنجاست. ساکنان از طایفه دالوند هستند که زمستان بقشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

خرس در. [ خ ِ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی جنوب کوه دشت و 54هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت. جلگه ، معتدل. آب آن از رودخانه کشکان. ساکنان از طایفه ٔاسرائی می باشند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در ۵۴ هزار گزی جنوب کوه دشت و ۵۴ هزار گزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت .

پیشنهاد کاربران

🐣🐣🐣خروسلو ( خروس لو ) لو. و. لی. علامت نسبیت در زبان تورکی است.
لو مثل آیدینلو، آینانلو، قره قویونلو، آغ قویونلو، رجب لو، آجرلو، اسدلو، بهار لو، چاد رم لو ( چادرملو ) . . . . . .
لی مثل، تبریزلی، تهرانلی، ماسال لی ( ماسال رشت ) ، پنجه لی ( پنجعلی درست نیست ) ، سبزه لی ( جایی که سبزه زار است، گفتن سبزعلی درست نیست ) ، گنجه لی ( کسی که اهل گنجه است. مثل نظامی گنجوی، گفتن گنجعلی درست نیست ) ، به همین صورت، سلقه لی، تپه لی, نامه لی، شیره لی، قبله لی، حافظه لی درست است. ( گذاشتن علی در آخر این کلمات که آخرشان ه است غلط است ) 🐣🐣🐣
...
[مشاهده متن کامل]