خردک منش. [ خ ُ دَ م َ ن ِ ]( ص مرکب ) صاحب تجربه. باتجربه. صاحب رای : بپرسیدش از راد و خردک منش ز نیکی کنش مردم و بدکنش.فردوسی.|| ظاهراً بمعنی انسان شکسته نفس نیز می آید.
خردک منش ؛ تنگ نظر. اندک بین. لئیم. خسیس. پست. فرومایه. زُفت :بپرسیدش از راد و خردک منشز نیکی کنش مردم و بدکنش. فردوسی.+ عکس و لینک