خردپیشه. [ خ ِ رَ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) عاقل. خردمند. ( از ناظم الاطباء ). آنکه در کارها از راهنمایی های عقل پیروی کند : بار این بند گران تا کی کشد این خردپیشه روان ارجمند؟
ناصرخسرو.
ای خردپیشه حذر دار از جهان گر بهوشی پند حجت کار بند.
ناصرخسرو.
راست خوهی هیچ خردپیشه را نیست بدین منزلت و پایه...َر.