خرده ٔ قلم

لغت نامه دهخدا

خرده قلم. [ خ ُ دَ / دِ ی ِ ق َ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تراشه قلم. ( آنندراج ) :
دلیل عزت اهل سخن همین کافی است
که خرده های قلم زیر پا نباید ریخت.
صائب ( از آنندراج ).
ز چشمت ار گل نرگس زند بگلشن دم
بزیر خاک کنندش چو خرده های قلم.
تأثیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

تراشه قلم

پیشنهاد کاربران

بپرس