دیکشنری
مترجم
بپرس
خرده نان
/xordenAn/
معنی انگلیسی
:
crumbs
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خرده نان. [ خ ُ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) تکه نان. قطعات ریز نان. قطعات کوچک نان.
فرهنگ فارسی
تکه نان قطعات ریز نان
مترادف ها
crumb
(اسم)
خرده، خرده نان، هر چیزی شبیه خرده نان
breadcrumb
(اسم)
خرده نان
فارسی به عربی
فتاة
پیشنهاد کاربران
کندک
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها