خردمند گشتن

لغت نامه دهخدا

خردمند گشتن. [ خ ِ رَ م َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) عقل. ( تاج المصادر بیهقی ). صاحب عقل شدن. عاقل شدن.

فرهنگ فارسی

عقل صاحب عقل شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس