دیکشنری
مترجم
بپرس
خردمند گشتن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خردمند گشتن. [ خ ِ رَ م َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) عقل. ( تاج المصادر بیهقی ). صاحب عقل شدن. عاقل شدن.
فرهنگ فارسی
عقل صاحب عقل شدن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها