خردسال

/xordsAl/

مترادف خردسال: اندک سال، بچه، بچه سال، صغیر، طفل، کم سال، کم سن، کوچک، کودک، نابالغ، نارسیده، نوباوه

متضاد خردسال: کهنسال

معنی انگلیسی:
child, minor, young, small, youngster, of tender years

لغت نامه دهخدا

خردسال. [ خ ُ ] ( ص مرکب ) کم سال. جوان. طفل. ( ناظم الاطباء ). مقابل سالخورده. ( آنندراج ). صغیر. مقابل کلانسال و کهن سال. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
که دانست کاین کودک خردسال
شود با بزرگان چنین بدسگال ؟
نظامی.
هنوز از نی سواران بود حسن خردسال او
که آهوی حرم بود از نظربازان فتراکش.
صائب ( از آنندراج ).
بمکتب خانه درسم دهد عشق
که پیر عقل طفل خردسالی است.
مخلص کاشی ( از آنندراج ).
ولیکن خردسالانند و پیران
شفاعت می کند بخت جوانم.
؟

فرهنگ فارسی

کم سال، کودک، دختریاپسرکمترازپنج سال
( صفت ) کم سال اندک سال کودک . جمع : خرد سالان .

فرهنگ معین

(خُ ) (ص مر. ) کم سال ، اندک سال ، کودک . ج . خردسالان .

فرهنگ عمید

۱. کم سن وسال.
۲. (اسم ) کودک.

دانشنامه عمومی

خردسال (فیلم ۱۹۴۱). خردسال ( انگلیسی: Under Age ) فیلمی در ژانر جنایی به کارگردانی ادوارد دمیتریک است که در سال ۱۹۴۱ به نمایش در آمد.
نان گری در نقش Jane Baird
آلن بکستر در نقش Tap Manson
مری اندرسون در نقش Edie Baird
تام نئال در نقش Rocky Stone
• Leona Maricle در نقش Mrs. Burke aka The Widow
دان بدو در نقش Albert Ward
• Yolande Donlan در نقش Lily Fletcher ( در نقش Yolande Mallott )
• Jack Perrin در نقش Grant ( در نقش Richard Terry )
• Marlo Dwyer در نقش Rhoda ( در نقش Wilma Francis )
• Patti McCarty در نقش Minnie
• Billie Roy در نقش Boots
• Gwen Kenyon در نقش Gladys
باربارا کنت در نقش Jackie
• Nancy Worth در نقش Nell
ارل هاجینز
بایرون فولگر
• لستر دُر
عکس خردسال (فیلم ۱۹۴۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

child (اسم)
کودک، طفل، بچه، زاد، فرزند، خردسال، زاده

minor (اسم)
خردسال، رشته فرعی، شخص نابالغ، کهاد

minor (صفت)
کوچکتر، خرد، خردسال، محزون، پایین رتبه، صغیر، اصغر، کمتر، صغری، کماد

underage (صفت)
خردسال، نا بالغ، صغیر، کمتر از سن قانونی، فروسال

juvenile (صفت)
خردسال، کودکانه، بچگانه، احمقانه، در خور جوانی، ویژه نو جوانان

فارسی به عربی

قاصر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

خردسالخردسالخردسالخردسال
غیر رشید و کودک را خردسال گویند
اطفال

بپرس