خردانگارش

لغت نامه دهخدا

خردانگارش. [ خ ُ اِ رِ ] ( ص مرکب ) کوته بین. خردنگرش. خردانگار. ترکیبی است از صفت خرد و حاصل مصدر انگارش : خردانگارش بزرگ زیان باشد. ( قابوسنامه ).

فرهنگ فارسی

کوته بین خرد نگرش

فرهنگ عمید

مراقب امور جزئی، خرده بین.

پیشنهاد کاربران

بپرس