لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
خرد و خمیر بشه بحق حضرت امام حسین ع و حضرت عباس ع که بینش و بصیرت آدم با وجدان رو کور و میونه شکراب دو جوان بهم میشه
خرد و خمیر بشه بچه ی شوگرددیش رو به تو قالب کرد و با روحیه و روان یه پسر بازی کرد. خجالت بکشه عفت و حیا داشته باشه این چه وضعشه که راه درست رفتن رو بلد نیست بشکنه کمرش رو
خرد و خمیر بشه بچه ی شوگرددیش رو به تو قالب کرد و با روحیه و روان یه پسر بازی کرد. خجالت بکشه عفت و حیا داشته باشه این چه وضعشه که راه درست رفتن رو بلد نیست بشکنه کمرش رو
خرد و خمیر بشه الهی به حق حضرت عباس و حضرت امام حسین ع
که بینش و بصیرت رو کور و رندگی و عشق و علاقه دو جوووان رو اینطوری بهم میزنه
که بینش و بصیرت رو کور و رندگی و عشق و علاقه دو جوووان رو اینطوری بهم میزنه
خُردُخَمیریدن.
خُردخَمیراندن کسی/چیزی.
خُردخَمیراندن کسی/چیزی.