خرد زنخ

لغت نامه دهخدا

خردزنخ. [ خ ُ زَ ن َ ] ( ص مرکب ) آنکه چانه کج کوچک دارد. آنکه او را چانه در هم رفته است. اَضْوَط. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آنکه چانه کج کوچک دارد آنکه او را چانه درهم رفته است .

پیشنهاد کاربران

بپرس