خرد دست

لغت نامه دهخدا

خرددست. [ خ ُرْدْ، دَ ] ( اِ مرکب ) مچ و شخص کیسه بر. ( ناظم الاطباء ). || بند دست. پیوند دست. ( آنندراج ). || نوعی از بازی کودکان که دستها در هم می کنند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || ( ص مرکب ) خرد دندان ؛ دست کوتاه. کوچک دست. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

مچ و شخص کیسه بر یا بند دست

پیشنهاد کاربران

بپرس