خرد خائیدن. [ خ ُ دَ ] ( مص مرکب ) نرم کردن طعام. نرم جویدن. خوب جویدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : بی شک نهنگ دارد دل را همی خسایدترسم که ناگوارد کایدون نه خرد خاید.رودکی.مرغزاری که فسیله گه اسبان تو گشت شیر کآنجا برسد خرد بخاید چنگال.فرخی.