خرخاش

لغت نامه دهخدا

خرخاش. [ خ َ ] ( اِ ) ظاهراً بمعنی گفتگوست :
گفت هر شش را بگیرید ای دو خصم
من شوم آزاد بی خرخاش و وصم.
مولوی ( مثنوی ).

فرهنگ معین

(خَ ) (اِ. ) ۱ - نگرانی ، اضطراب . ۲ - غوغا، جنجال .

پیشنهاد کاربران

بپرس