خرجین

/xorjin/

مترادف خرجین: باردان، حرج، توبره، جوال، خرخینه، کیسه

برابر پارسی: توشه دان، نبان، باردان

معنی انگلیسی:
carpetbag, saddle-bag, carpet-bag, satchel, (beggers)wallet

لغت نامه دهخدا

خرجین. [ خ ُ ] ( اِ ) چیزی باشد از پلاس که زاد و رخت سفر در آن نهاده بر ستور بار کنند . ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). خُرج. ( منتهی الارب ). خورجین :
چو خرجین معده پر از می کنم
بسر راه کوه سرین طی کنم.
فوقی یزدی ( از آنندراج ).
مرحوم دهخدا می گویند اصل آن در عربی خُرْجَین است یعنی دو خور ( دو خرج ) که در حالت رفعی «خرجان » میشود مگر آنکه بگوییم صورت نصب و جری برای آن علم شده است. || میوه خشکی که مانند خرجین دو کیسه دارد مانند میوه کلم و ترب. ( از گیاه شناسی ثابتی ص 524 ).

فرهنگ فارسی

کیسهای که دروسطدودهانه داردودر آن لباس یا، خوراکی یاچیزهای دیگرمیگذارند، وبه ترک اسب
( اسم ) کیسه ای از پلاس که در آن جامه خوراکی و چیزهای دیگرنهند .

فرهنگ معین

(خُ ) (اِ. ) کیسه مانندی که بر پشت چهارپا می گذارند و از دو طرف آویزان شده در آن اجناس را قرار می دهند.

فرهنگ عمید

دو کیسۀ متصل به هم که روی چهارپا، موتورسیکلت، دوچرخه، یا شانه قرار می دهند.

گویش مازنی

/Kherjin/ توبره ای دوطرفه که بر پشت چهارپایان گذارند

پیشنهاد کاربران

واژه خرجین
معادل ابجد 863
تعداد حروف 5
تلفظ xorjin
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: خرجَین، تثنیۀ خُرج] ‹خورجین›
مختصات ( خُ ) ( اِ. )
آواشناسی xorjin
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
یک دو تنگی ظریف و چرمی و محکم با بند جرمی و حلقه های قفل که پو و جواهرات و اجناس ذی قیمت کاراوان برای مخارج سفر امیر کاروان یا پادشها و ناظر کاروان سالار درآن بود و علوفه استران و مخارج خدمه کاروان برای
...
[مشاهده متن کامل]
خرج کرد در آن بود قافله سالارروی آن خرجین ذیقیمتی که خرجین ترک تام داشت برای استتار آن یک خرجین بزرگ خر یا قاطر روی آن بود که راکب است یا قاطر پای خود را در سرما داخل آن و نمد چوقه پشمی را بر سر میکشید و همیشه پول دمدستی در جیب یا در خرجین بزرگ بالا قرار داشت و نام این وسیله قدیمی از فعل خرج صادر شده است

بپرس