خرت و پرت
/xertopert/
مترادف خرت و پرت: آت وآشغال، اسباب، اثاثیه کم بها و متروک، هنرزوپنرز، خرده ریز، اشیاء کم بها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
گویش مازنی
مترادف ها
اشیاء کهنه و عتیقه، خرت و پرت
چیز، خرت و پرت، باقی مانده، تکه و پاره
خرت و پرت، خرده ریز، چیز کم بها، خرده ریزها، خود نمایی
چرند، خرت و پرت، خرده ریز، سخن مهمل
کنیه، خرت و پرت، چیز قشنگ و کم بها، بازیچه کوچک
پیشنهاد کاربران
خرت و پرت = زلم زیمبو، شل و ول
اسباب و وسایل
خنزر پنزر
النگ و دولنگ ، خرت و خورت ، هنزر پنزر
النگ و ولنگ