خربل

لغت نامه دهخدا

خربل. [ خ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زیر کوه باشت بابویی بخش گچساران بهبهان. دارای 240 تن سکنه. آب آن از چشمه می باشد. ساکنان آن از طایفه ٔباشت بابوئی اند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

پیشنهاد کاربران

خر به معنی خوردکردن ، آسیاب کردن ،
بل به معنی چرخ آبی ، بل ، بیل ، wheel

بپرس