خربق

/xarbaq/

لغت نامه دهخدا

خربق. [ خ َ ب َ ] ( اِ ) رستنی باشد و آن سیاه و سفید هر دو میباشد؛ سفید آنرا بگیلانی پلخم و پلاخم گویند. گیاه آن بلسان الحمل شبیه است و بیخ آن به بیخ کبر میماند و پوست آن مستعمل است و بهترین وی آن بود که چون آنرا بخایند، لعاب داشته باشد و سیاه وی رستنی باشد بود که برگ آن ببرگ خیار و تخم آن بخسک دانه ماند و پوست بیخ آن مستعمل است و آنرا شیره ای بود مانند شیره توت چون بلبل از آن خورد آوازش بگیرد. گویند: اگر نزدیک درخت انگور بروید و آن انگور را شراب سازند، مسهل باشد و اگر آنرا بکوبند و بر گوشت پاشند و بگرگ دهند تا بخورد، بعد از ساعتی بمیرد و بدان سبب «خانق الذئب » و «قاتل الذئب » خوانندش. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). رستنی دارویی است و بر دو قسم است : سپید و سیاه. و سپید آن را بگیلانی پلخم و پلاخم گویند و برگ آن مانند برگ بارتنگ باشد و سیاه وی برگش شبیه به برگ خیار و تخمش مانند خسک دانه.( ناظم الاطباء ). گیاهی است برگش شبیه به برگ بارتنگ و آن دو قسم است «خربق ابیض » و «خربق اسود». ( منتهی الارب ). قاتل الکلب. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
وین عیش چو قند کودکی را
پیری چو کبست کرد و خربق.
ناصرخسرو.
دو نوع بود و منبت او در دریا روم بود. نبات او را شاخها بود بمقدار انگشت و بر جرم او گرهها بود و رنگ او سیاه بود که بسرخی مایل باشد و نوع دیگر را منبت زمین ختلان و بعضی از بلاد ماوراءالنهر و این نوع پوست درختی است و به آن سبب اطراف او مجوف بود و خربق را برومی آلئودن گویند و اودرباسیوس گوید: نام او برومی البورس است ومخلص در منقول آورده که او را سریانی الاَّقونطیاون گویند و گفته است که دو نوع است نوعی از او آن است که چون گرگ از او بخورد بمیرد و نوع دیگر یوز را اهلاک کند و جالینوس آورده است که او را بسریانی خرکفوف گویند و بیونانی ابلینورس خوانند و همو گوید: ملابوادس اسم جنس است جمله انواع خربق را متناول باشد. و رازی گوید: سیاه او بکندش مشابهت دارد، بلکه از گندش سیاه تر بود و سفید او به بیخ کبر مشابه بود و از بیخ کبر سفیدتر بود و ابن ماسویه گوید: نیکوترین سفید او آن است که زود شکسته شود و کهنه نباشد و در طعم او حدتی باشد که زبان را بود. و ارکامائیس گوید: بهترین انواع او در علتهای مزمنه آن است که تازه بود و جرم او ضعیف نبود و خاکستری خام بود و چون شکسته شود گرد و غباری از او بیرون و طعم او نیز باشد، چنانچه اثر آن تا دیروقت باقی بماند. آذرباسیوس گوید: بهترین خربق آن است که جرم او غلیظ باشد، طعم او تیز بود. ارجایی گوید: صفت خربق سفید آن است که او چوب پاره مارها باشد با پوست درهم شکسته ، چنانچه بچوب پوسیده مشابه بود و لون او سفید که بلون غبار ماند و گران سنگ بودو به بیخ نبات خطمی مشابه و سیاه چوب بارها باشد که لون او سیاه بود و جرم او تو بر تو از هم جدا بود وابن ماسویه گوید: نبات خربق را برگهای سبز بود مشابه برگ خیار و جرم او درشت تر وساق او کوتاه باشد و شکوفه او سفید بود و شکل او بشکل خرما مشابهت دارد و اورا میوه ای باشد بشکل دانه عصفر و نبات او را بیضهای باریک بود و منبت آن بیخها بیک موضع بود، چنانچه بیخ سیر و پیاز و منبت او زمین درشت بی آب بود هرچند روییدن او در زمین صلب تر بود، منفعت او بهتر بود و اگر نبات او نزدیک درخت انگور بود شراب آن مسهل بود و آنچه یاد کرده شد صفت خربق سیاه بود و خربق سفید آن است که نبات او به نبات لسان الحمل و نسلق دستی شبیه بود و رنگ او سرخ بود و ساق او را چهار انگشت بیش نبود و میان او تهی بود و بیخ او به اندازه پیاز خردتربود و مستدیر نبود و منبت او کوهها باشد و سر نبات او مسطح بود بحد اعتدال ، رنگ او سفید بود و زود درهم شکسته شود و جرم او ضخیم و گوشت ناک بود و سرهای او تیز نباشد، و چون شکسته شود از میان او غباری بیرون آید و آنچه طعم او تیز نباشد منفعتی در وی نبود؛ خربق سیاه سودا را دفع کند و بهق و قوبا و کلف را نافع بود، وقی آورد و خوردن وی مخاطره بود و احتمال آن باشد که اختناق قلب آورد و نفس تنگ کند و ادرار حیض کندو جنین مرده و زنده را اخراج کند و هر دو خربق گرم و خشکند در دوم و مسهل اخلاط غلیظند و از خواص خربق سفید آن است که چون با ادویه مناسب در چشم کشند، چشم را روشن کند و دیگر خواص ایشانست که دیر کهنه شود وقوه ایشان زود باطل نشود، بدل خربق سیاه هم وزن اومازریون و ثلثان اوغاریقون و ابن ماسویه گوید: بدل او کندش است و یوحنابن سرافیون گوید: اطبای قدیم در دفع مالیخولیا استعمال خربق سیاه کردندی و مطبوخ او دادندی و کوفته او استعمال کردندی و چون خواستندی که قوت اسهال او کم شود در سحق او مبالغه کردندی ، زیرا که چون جرم او نیک سحق نیابد؛ در معده دیرتر بماند وعمل او در قلع اخلاط بیش بود، لاجرم اسهال او قوی تر باشد و در بعضی معجونها ترکیب کردندی و اطبای زمان ازاستعمال او عدول کرده اند. بسبب مخاطره ای که در او است و در عوض سنگ لاجورد استعمال کنند. ( از ترجمه صیدنه ابوریحان بیرونی ). خربق برگش مانند درخت چنار است. ( نزهة القلوب ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیر. آلاله ها دارای برگهای دراز و ساقه کوتاه با گلهای پنج برگ و سرخ کمرنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک . طعم آن تلخ است و انواع بسیاردارد که مهمترین آنها دو نوع سیاه و سفید است .
آنجا که در آن آب صعود می کند

فرهنگ معین

(خَ بَ ) [ ع . ] (اِ. ) گیاهی است از تیرة آلاله ها، دارای برگ های دراز و ساقة کوتاه ، با گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ و بیخ دراز مانند پیاز و ریشه های باریک ، طعم آن تلخ است و انواع بسیار دارد که مهمترین آن ها دو نوع سیاه و سفید است .

فرهنگ عمید

گیاهی از خانوادۀ آلاله با برگ های دراز، ساقۀ کوتاه، گل های پنج برگ و سرخ کم رنگ، ریشۀ باریک و شبیه پیاز، و طعم تلخ.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خَرْبَق، این نام در برگیرنده دو گیاه مختلف دارویی از دو خانواده مختلف شامل خربق سیاه با نام علمی هِلِه بوروس نایگر از خانواده آلاله و خربق سفید با نام علمی وراتروم آلبوم از خانواده گل حسرت است.
خربق سیاه گیاهی علفی، دارای ریشه ضخیم و ساقه ای تا حدود یک متر، گل های زنگوله مانند سبز یا سفید مایل به صورتی با کناره های قرمز، و موسم گل دهی این گیاه از پانزدهم دی تا فروردین است. ریشه های تیره رنگ و انبوه این گیاه خاصیت درمانی دارد. رنگ ریشه، وجه تسمیه این گیاه است. خربق سفید، گیاهی علفی، پایا، دارای ریزوم نسبتآ ضخیم و پوشیده شده از ریشه و ساقه ای به ارتفاع یک متر است با برگ های متناوب، بزرگ، گل هایی به رنگ سفید مایل به زرد یا مایل به سبز و به صورت خوشه ای که در انتهای ساقه جمع می شوند. موسم گل دهی این گیاه تیر و مرداد است. قسمت مورد استفاده این گیاه در درمان، ریزوم آن است. پراکندگی این دو گیاه را در جنوب و مرکز اروپا و نقاط معتدله آسیا گزارش کرده اند. هیچ نمونه ای از این دو گیاه در ایران یافت نشده است.
واژگان خربق
معادل یونانی واژه خربق، از دو واژه (ضرر رساندن، خطرناک بودن) و (غذا) تشکیل شده است. برای گیاه خربق، نام های گوناگونی آمده است. دیوسکوریدس اسامی اِلابورُس، اقطومن، بولوریزن و مالنبودیون را برای خربق سیاه و الابورص لوقوص را برای خربق سفید ذکر کرده است. به نظر ابوریحان بیرونی مردی به نام ملمقوس، از شدت عشق به وسواس مبتلا و با این گیاه درمان شد و آن گیاه را ملمقونیون نامیدند. البته به نظر می رسد مالنبودیون و ملمقونیون صورت تحریف شده ملامپودیون باشند که از نام ملامپوس، پزشک و پیشگوی یونانی، در ۱۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح گرفته شده است (برای معادل های رومی، سریانی و آرامی رجوع کنید به). معادل های این واژه در عربی خانق الذئب و قاتل الذئب است (اگر آن را بکوبند و بر گوشت بپاشند و به گرگ بدهند تا بخورد، بعد از ساعتی می میرد). معادل فارسی این واژه داری بوربق و خال زنکی بوده است.
طبع و خواص خربق
جالینوس، طبع و مزاج هر دو را گرم و خشک دانسته است. دیوسکوریدس خواص فراوانی را برای خربق سیاه ذکر کرده است، از جمله آن که خوردن آن بلغم و صفرا را روان می کند و از پخته آن با عدس و آبگوشت ها، برای ایجاد اسهال استفاده می شود و برای درمان سردرد، مالیخولیا، دیوانگی، درد مفاصل و فلج همراه با سُستی مفید است. همچنین برای درمان بواسیر، سنگینی گوش، جَرَب، بَهَق و دندان درد توصیه شده است. وی برای خربق سفید نیز خواصی قائل است از جمله آن که معده را پاک می کند و مخلوط کردن آن با سرمه ها برای رفع ناراحتی چشم مؤثر است. جالینوس نیز خربق سیاه و سفید را «جالی» معرفی کرده است و به دلیل همین ویژگی برای آن خواصی ذکر کرده که تقریبآ شبیه همان خواصی است که دیوسکوریدس ذکر کرده است.
خواص خربق از نظر پزشکان اسلامی
...

دانشنامه عمومی

خَربَق، جنسی از حدود ۲۰ گونه گیاه علفی یک ساله است.
عکس خربقعکس خربقعکس خربقعکس خربقعکس خربق
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خَرْبَق
خَرْبَق
نامی برای دو گیاه متفاوت از دو خانوادۀ متفاوت؛ یکی خربق سیاه، با نام علمی L. Helleborus niger، از خانوادۀ آلاله و دیگری خربق سفید، با نام علمی Veratrum album، از خانوادۀ گل حسرت. خربق سیاه گیاهی علفی، دارای ریشۀ ضخیم، ساقه ای بلند، پنج کاسبرگ گلبرگ مانند به رنگ سیاه یا سفید یا صورتی، با کناره های قرمز رنگ است. وجه تسمیۀ خربق سیاه ، ریزوم تیره رنگ این گیاه است که سابقاً به منزلۀ مسهلی قوی و ضد کرم، به مقدار کم، استفاده می شد. خربق سفید گیاهی علفی و پایا، دارای ریزوم نسبتاً ضخیم و برگ های بسیار بزرگ و گل های سفید یا مایل به سبز مجتمع خوشه ای است. ریزوم این گیاه را به منزلۀ قی آور، مسهل، و مسکن دردهای عصبی استفاده می کردند، اما به علت مسمومیت حاصل از آن، امروزه مصرف آن کم شده است. هیچ کدام از این دو گیاه در ایران نمی رویند.

پیشنهاد کاربران

بپرس