خربازان

لغت نامه دهخدا

خربازان. [ خ َ ] ( اِ مرکب ) نوعی از بازی باشد و آن چنانست که دو کس برابر هم خم شوند و سرها بهم نهندو دستها بر زانو گذارند و سر ریسمانی را بر دست گیرند و سر دیگر آن ریسمان را شخص دیگر بدست گیرد و بر دور و پیش ایشان می گردد و نمی گذارد که از مردم اجزای بازی کسی بر ایشان سوار شود و اگر احیاناً سوار شودهمچنان سوار خواهد بود تا دیگری گرفتار شود و شخص که سر ریسمان را در دست دارد خربند گویند، بر هر کس که پای خود را بزند و او را بیاورد و با این دو کس دیگر در قطار کشد تا وقتی که دیگری بهم رسد؛ آن دو شخص اول نجات یابند و بعربی این بازی را تدبیح بروزن تقبیح گویند. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس