خرام کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خرامیدن. بناز سوی مقصدی رفتن. به آهستگی بمقصدی روان شدن : فتوی آن شد که شیردل بهرام سوی شیران کندنخست خرام.نظامی.