دیکشنری
مترجم
بپرس
خراشنده
معنی انگلیسی
:
abrasive
,
rough
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خراشنده. [ خ َ ش َ دَ / دِ ] ( نف ) ایجاد خراش کننده. آنکه بخراشد. آنکه ایجاد خراش کند.
فرهنگ فارسی
( اسم ) خراش دهنده .
فرهنگ معین
(خَ شَ دِ ) (ص فا. ) خراش دهنده .
واژه نامه بختیاریکا
رِکنا؛ رَنا
رَکِنا؛ ریتنا؛ رِفگنا
مترادف ها
scraper
(اسم)
لیسه، خراشنده، زداینده
pricker
(اسم)
خراشنده، سیخ زننده
scratcher
(اسم)
خراشنده
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها