خرابات نشین


مترادف خرابات نشین: خراباتی، ساکن میخانه، اهل خرابات، می پرست

لغت نامه دهخدا

خرابات نشین. [ خ َ ن ِ ] ( نف مرکب ) آنکه مقیم خرابات است. آنکه در خرابات است. خراباتی. کنایتی است بنزد صوفیان مر اهل خانقاه را :
با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد.
حافظ.
یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست
و آنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود.
حافظ.

فرهنگ فارسی

آنکه مقیم خراباتست آنکه در خراباتست

پیشنهاد کاربران

دکتر علی اصغر حلبی در توضیح بیت � با خرابات نشینان ز کرامات مبلغ / هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد �، مراد از � خرابات نشینان � را کسانی می داند که شیفته خرابات دنیایند. منبع : تاریخ تصوف و عرفان صفحه ۱۷۴

بپرس