دیکشنری
مترجم
بپرس
خراب گردیدن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خراب گردیدن. [ خ َ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) خراب شدن.
فرهنگ فارسی
خراب شدن
پیشنهاد کاربران
die
informal to stop working SYN break down
The engine spluttered and died
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها