خر وحش. [ خ َ رِ وَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خر وحشی. عِلْج. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به «خر وحشی » شود : خر وحش اگر بگسلاند کمندچو در ریگ ماند شود پای بند.سعدی ( بوستان ).