خَر مانگه ؛ این اصطلاح طنز در مکالمات روزمره در فرهنگ ایرانی به حالتی اشاره دارد که مثلاً یک جوان نادان و جاهل با رفتارهای عجولانه با ندانم کاری ها مورد خطاب یک فرد باتجربه و دانا و خبره در کارها قرار می گیرد.
... [مشاهده متن کامل]
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می شود مُنگُف یا مَنگال ماهی گفته می شود.
اصطلاح گیج و مَنگ هم بی ارتباط با اصطلاح مُنگُف و منگال نمی باشد. اصطلاح گیج و منگ شدن، اشاره به حالتی دارد که بدن خالی از انرژی و ذهن خالی از اطلاعات برای تصمیم گیری شده باشد.
اصطلاح مانگه و مُنگه دادن هم در مکالمات روزمره به معنی خالی بندی کردن یا پوچ و بی محتوا حرف زدن در حالتی که شخص می گوید من فلان کار کردم من فلان می کنم در صورتی که تمام حرف هایی که گفته می شود فقط حرف تو خالی و بی مایه باشد گفته می شود.
اصطلاح مُنگُل هم به آدمهای کالیو یا خُل و چل با ضریب هوشی کم گفته می شود.
اصطلاح منگنه هم احتمالا به خاطر ایجاد دو سوراخ که توسط میخ منگنه ایجاد می شود باشد.
مانکن ؛ کلمه ی مانکن و مانکه در واقعیت کار به مجسمه های تو خالی جهت پوشاندن لباس برای نمایش دادن لباس و شلوار و مانتو و. . . به مشتری گفته می شود که با تعریف کلمه ی منگ و مانگ جور در می آید.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی جستجو کنیم در زبان انگلیسی به خَدنگ ها mongoose گفته می شود و این اسم برای خدنگ ها از آن جهت می باشد که لانه های خدنگ ها معمولاً به صورت حفره های تو در تو در زیر زمین ساخته می شوند. این ساختار پیچیده به آن ها کمک می کند تا از شکارچیان در امان باشند و فضای مناسبی برای زندگی اجتماعی فراهم کنند.
همچنین در زبان انگلیسی به بوزینه ها و میمون ها از جهت شباهت ظاهری که به انسان ها دارند ولی به لحاظ مانگه بودن و خل و چل بودن این حیوان Monkey گفته می شود.
به یک نوع خاص از ابزار دروگری با دسته ی چوبی بلند که توسط آن با درو کردن زمین خالی از محصول می شود منگال گفته می شود. یعنی با این تعریف، منگال به معنی خالی کننده دارای معنا و مفهوم می شود.
مَنقَل ؛ مرتبط با مفهوم کلمه ی مَنگال به معنی خالی کننده که ابزاری از ابزارهای دروگری در کشاورزی می باشد با مفهوم مشترک مانگه بودن و خالی بودن و وجود یک فضا در چیزی، کلمه ی مَنقَل به ظرف فلزی یا سفالی و. . . که که در آن هیزم و زغال برای پخت غذا ریخته می شود گفته می شود.
حالا اگر بخواهیم فلسفه ی ایجاد ساختمان این کلمه را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
کلمه ی منگ که یک کلمه ی سه حرفی با ریشه ثلاثی می باشد مصدر و بن واژه ی این ریشه ی ثلاثی دو حرف ( م گ ) می باشد.
افزونه ی حرف ( ن ) در میان ساختمان کلمه ی منگ با ذات آوایی و حکمت نگار گونه با یک نقطه در میان کاسه در نگارش این حرف منطبق با حالتی که توسط زبان در دهان ایجاد می شود اشاره به وجود یک فضا جهت نهفته شدن و پنهان کردن چیزی در آن دارد.
یعنی اگر بخواهیم توسط دو حرف ( م گ ) دنبال کلمات مرتبط با این ریشه و با مفهوم خالی بودن و وجود یک فضا بگردیم کلمه ی ماگ قابل روئیت می شود.
ماگ ها در عرف رایج زمان ما به لیوان گفته می شود.
حرف گ در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف و به دلیل نزدیکی محل و نقطه ی مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف غ می باشد فلذا کلمه ی مُغ در این قانون قابل مشاهده می شود.
کلمه ی مغ به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی مغز می باشد.
و در کلمه ی مغز حرف غ مجدداً در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف خ می باشد و با این روند کلمه ی مُخ و مخزن قابل مشاهده می شود.
در برخی لهجه های مناطق دیگر ایران به قمقمه ها ، مرتبط با کلمه ی ماگ، مُقّه گفته می شود.
هر چند کلمه ی قمقمه نیز از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس جهت ایجاد بار مخالف در کلمات و پی بردن به کاربری کلمات مرتبط با کلمه ی مُغ و ماگ و ماک و مکیدن و مُک زدن به معنی خالی کردن می باشد.
معنی خالی کردن برای اصطلاح مکیدن و مُک زدن مرتبط با کلمه ی مکان در ادامه ی روند ایجاد کلمات قابل مشاهده می شود.
در ادامه ی روند کلمات ( منگ ماگ ماک و مکیدن ) به معنی خالی بودن و خالی کردن و مکان دار کردن کلمه ی مکر با تعریف نیرنگ و فریب به معنی دسیسه ای که باعث مکیده شدن و خالی کردن و اصطلاحاً جیب بری شود قابل مشاهده می شود.
البته در کلمه ی مکر با توجه به افزونه ی حرف ( ر ) در انتهای ساختمان این کلمه اشاره به یک عمل دارای استمرار و دارای تکرار در مفهوم این کلمه دارد.
... [مشاهده متن کامل]
مُنگ ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات در کف دریا برای ایجاد زیستگاه ماهی ها ریخته می شود مُنگُف یا مَنگال ماهی گفته می شود.
اصطلاح گیج و مَنگ هم بی ارتباط با اصطلاح مُنگُف و منگال نمی باشد. اصطلاح گیج و منگ شدن، اشاره به حالتی دارد که بدن خالی از انرژی و ذهن خالی از اطلاعات برای تصمیم گیری شده باشد.
اصطلاح مانگه و مُنگه دادن هم در مکالمات روزمره به معنی خالی بندی کردن یا پوچ و بی محتوا حرف زدن در حالتی که شخص می گوید من فلان کار کردم من فلان می کنم در صورتی که تمام حرف هایی که گفته می شود فقط حرف تو خالی و بی مایه باشد گفته می شود.
اصطلاح مُنگُل هم به آدمهای کالیو یا خُل و چل با ضریب هوشی کم گفته می شود.
اصطلاح منگنه هم احتمالا به خاطر ایجاد دو سوراخ که توسط میخ منگنه ایجاد می شود باشد.
مانکن ؛ کلمه ی مانکن و مانکه در واقعیت کار به مجسمه های تو خالی جهت پوشاندن لباس برای نمایش دادن لباس و شلوار و مانتو و. . . به مشتری گفته می شود که با تعریف کلمه ی منگ و مانگ جور در می آید.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی جستجو کنیم در زبان انگلیسی به خَدنگ ها mongoose گفته می شود و این اسم برای خدنگ ها از آن جهت می باشد که لانه های خدنگ ها معمولاً به صورت حفره های تو در تو در زیر زمین ساخته می شوند. این ساختار پیچیده به آن ها کمک می کند تا از شکارچیان در امان باشند و فضای مناسبی برای زندگی اجتماعی فراهم کنند.
همچنین در زبان انگلیسی به بوزینه ها و میمون ها از جهت شباهت ظاهری که به انسان ها دارند ولی به لحاظ مانگه بودن و خل و چل بودن این حیوان Monkey گفته می شود.
به یک نوع خاص از ابزار دروگری با دسته ی چوبی بلند که توسط آن با درو کردن زمین خالی از محصول می شود منگال گفته می شود. یعنی با این تعریف، منگال به معنی خالی کننده دارای معنا و مفهوم می شود.
مَنقَل ؛ مرتبط با مفهوم کلمه ی مَنگال به معنی خالی کننده که ابزاری از ابزارهای دروگری در کشاورزی می باشد با مفهوم مشترک مانگه بودن و خالی بودن و وجود یک فضا در چیزی، کلمه ی مَنقَل به ظرف فلزی یا سفالی و. . . که که در آن هیزم و زغال برای پخت غذا ریخته می شود گفته می شود.
حالا اگر بخواهیم فلسفه ی ایجاد ساختمان این کلمه را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
کلمه ی منگ که یک کلمه ی سه حرفی با ریشه ثلاثی می باشد مصدر و بن واژه ی این ریشه ی ثلاثی دو حرف ( م گ ) می باشد.
افزونه ی حرف ( ن ) در میان ساختمان کلمه ی منگ با ذات آوایی و حکمت نگار گونه با یک نقطه در میان کاسه در نگارش این حرف منطبق با حالتی که توسط زبان در دهان ایجاد می شود اشاره به وجود یک فضا جهت نهفته شدن و پنهان کردن چیزی در آن دارد.
یعنی اگر بخواهیم توسط دو حرف ( م گ ) دنبال کلمات مرتبط با این ریشه و با مفهوم خالی بودن و وجود یک فضا بگردیم کلمه ی ماگ قابل روئیت می شود.
ماگ ها در عرف رایج زمان ما به لیوان گفته می شود.
حرف گ در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف و به دلیل نزدیکی محل و نقطه ی مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف غ می باشد فلذا کلمه ی مُغ در این قانون قابل مشاهده می شود.
کلمه ی مغ به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی مغز می باشد.
و در کلمه ی مغز حرف غ مجدداً در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف خ می باشد و با این روند کلمه ی مُخ و مخزن قابل مشاهده می شود.
در برخی لهجه های مناطق دیگر ایران به قمقمه ها ، مرتبط با کلمه ی ماگ، مُقّه گفته می شود.
هر چند کلمه ی قمقمه نیز از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس جهت ایجاد بار مخالف در کلمات و پی بردن به کاربری کلمات مرتبط با کلمه ی مُغ و ماگ و ماک و مکیدن و مُک زدن به معنی خالی کردن می باشد.
معنی خالی کردن برای اصطلاح مکیدن و مُک زدن مرتبط با کلمه ی مکان در ادامه ی روند ایجاد کلمات قابل مشاهده می شود.
در ادامه ی روند کلمات ( منگ ماگ ماک و مکیدن ) به معنی خالی بودن و خالی کردن و مکان دار کردن کلمه ی مکر با تعریف نیرنگ و فریب به معنی دسیسه ای که باعث مکیده شدن و خالی کردن و اصطلاحاً جیب بری شود قابل مشاهده می شود.
البته در کلمه ی مکر با توجه به افزونه ی حرف ( ر ) در انتهای ساختمان این کلمه اشاره به یک عمل دارای استمرار و دارای تکرار در مفهوم این کلمه دارد.